دو روزی هست دانشگاه نرفتم

دیروز سر کلاس ازمایشگاه حالم بد شد و کار به بیمارستان کشید!

امروزم که صبح اومدم پاشم برم دانشگاه دم دسشویی افتادم زمین و گلاب به روتون کلی بالا اوردم.

اومدم بخوابم به قدری حالم بد بود که نمیتونستم بخوابم حتی

پا میشدمم سرم گیج میرفت

در نهایت زنگ زدم سحر اومد پیشم

بعد از اونم زهرا و زهرا و فاطمه :)

من حالم خوب شد!در واقع مشکل اساسی از این بود که نمیتونستم غذا بخورم!همین باعث شده بود حالم بد شه!

بعد .

با بچه ها ناهار خوردیم و کلی تو سرو کله هم زدیم و سوال حل کردییم و.

خیلی بهم خوش‌گذشت!

صبی یهو زنگ در زده شد و پشتش میلاد با سه پاکت ابمیوه بزرگ هلو پشت در بود!

انقد بچم شعور داره تو اوج شلوغیش منو یادش نرفته بود!

دوستای عجیبی دارم :)‌ادمای دوست داشتنی هستن به شدت!

ارشیا هم دیروز بهم پیام داد هم امروز

مهران دیروز حالمو پرسید

اریا بهم زنگ زد وقتی دید دارم میرم!

میخوام بگم دوستای خوبی دارم!ادمای دوست داشتنین.

ادمایی که هر کدوم یه دنیای عجیب دارن!

حالم کنار این ادما خوبه. :)

از اینا که بگذریم.

پاییز قشنگیه! هوا به شدت دلبری میکنه!

حال گلدونام بهتر شده!دوباره تو خونه گل خریدمو همه گلدونامو اب کردم و گل گذاشتم

ولی حس میکنم این خونه قابلیت بیشتر از اینا سبز شدنو داره :)

به شدت دلم واسه جمع بچه های ردلاین تنگ شده!

به شدت درس و کار دارم و زمان نمیاسته برام!

ولی همه چی خوبه!همه چی

و باز باید بگم شکر!شکر!شکر!

سال بعد و دانشکده ی خالی

از حال بد تا حال خوب :)

اگر دانشجوی ترم یک بودم

حالم ,شدت ,هم ,حال ,زنگ ,بهم ,به شدت ,حالم بد ,شد و ,و کار ,شکر شکر

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود جزوه حسابان کنکور مرجع دانلود ها فیلم ... دفتر روانشناسی زنجان نیوز kanall تعمیرات برق و تاسیسات ساختمان وبگردی نمونه سوالات آخرین دوره ای کلاه گیس باف با موی طبیعی زنانه نظامی‌گری پرسه